هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » فریدون توللی »عشق ِ رمیده
جمعه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت 20:43 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

عشق ِ رمیده

در پای آن چنار ِ کهن ، کز بسی زمان
 سر بر کشیده یکه و تنها میان دشت
 عشقی رمیده ، رفته ز افسردگی به خواب
غمگین ز سر گذشت
غوغا کنان ، گروه ِ کلاغان به شامگاه
سوی ِ درخت ِ گمشده پرواز می کنند
 پر می زنند و از پی ِ خواب ِ شبانگهان
آواز می کنند
شب می رسد گرفته و سنگین نفس ز دور
سوسو زنان ، ستاره نظر می کند به خاک
وندر سکوت ِ شامگهان ، ژرف حالتیست
آرام و سهمناک
گهگاه ، از میانِ یکی ابر ِ تیره رنگ
 برقی به چشم می رسد از کوهسار ِ دور
وز گوشه ی سیاه ِ یکی دخمه سایه ای
 سر می کشد ز گور
 آنجا ، کنار ِ قلعه ی ویران و دوردست
 افروختست دختر ِ شبگرد ، آتشی
او خود به خواب رفته و نالان بگرد ِ او
روح ِ مشوشی
باد از فراز ِ کوه ، خروشان و تند خیز
 می افکند به خاک ، چنار ِ خمیده را
 می پیچدش به شاخه و بیدار می کند
 عشق ِ رمیده را